ضد انقلاب سوپاپ اطمینان انقلاب
خوشبختانه با پیروزی انقلاب اسلامی در سراسر جهان ضد انقلاب تغییر ماهیت داده و بعنوان سوپاپ اطمینان انقلاب اسلامی عمل می کند و با انتقادات و سخن پراکنی های خود از یکسو ماهیت دروغپردازی خود را روشنتر می کند و از سوی دیگر عقده های درونی مردم را خالی می کنند تا این عقده ها روی هم انباشته نشود. البته در زمان شاه هم چنین بود: بیچاره محمد حسن توفیق، زندان می رفت و نویسندگان خیلی قدر را با خود جمع کرده و مجله و روزنامه توفیق را منتشر می کرد ولی عاقبت او را سوفاف! اطمینان نامگذاری کردند مخصوصا اینکه اخیرا ماهنامه ای منتشر می شد که بنام توفیق بود ولی بیشتر پورن نامه بود!
و معلوم شد بن بست مبارزه به طور رسمی اعلام شده بود. زیرا گروههای مبارزه ضد شاه چهار دسته بودند: اروپایی مانند بازرگان و بنی صدر که افکار لیبرالی داشتند، شوروی که افکار کمونیستی داشتند مانند حزب توده و چینی (مائوئیست) مانند صمد بهرنگی و اشرف دهقان. و آمریکایی که همین مجاهدین خلق بودند. مجاهدین خلق در ظاهر ضد آمریکا شعار می دادند ولی وقتی وحید افراخته آمریکایی ها را اعدام کرد، او را طرد کردند و به دامن آمریکا پناه بردند و نامش را تغییر اید ئولوژی گذاشتند. که ابریشمچیان با اهدا زن خود مریم عضدانلو را تبدیل به مریم رجوی کرد. و دست و صورت او را هم بوسید! و بقیه را هم تشویق کرد زنان خود را طلاق دهند تا جزو حرمسرای رجوی شوند. با این اوصاف از سال 1354 بن بست مبارزات اعلام شد و مبارزان یکی پس از دیگر به دستگاه فرح پهلوی رفته و حقوق بگیر شاه شدند. وتا سال 1356 عروسی رژیم پهلوی بود که حتی تاریخ را هم تغییر داد و تقویم از شمسی 1356به شاهنشاهی 2536 تغییر یافت و همه تاریخ جدید را استعمال کردند تا معنی مبارزه با رژیم سلطنتی از بین برود. و برای اخرین میخ تابوت مبارزان مقاله ای بر علیه روحانیت نوشتند. که همه مبارزان آن را تایید کردند. ولی قم بپا خواست. مبارزه خالص شد و بر روی خرابه های گروههای توبه کرده و منحله و تحلیل رفته ساخته شد.اعتراض 19دی قم با چهلم ها ادامه یافت تا به ازادی زندانیان سیاسی در سال 1357منجر شد. مبارزان همه در بهت و حیرت بودند یا هیچ کاری نمی کردند! یعنی حرکت مردمی را باور نداشتند. و یا اینکه با آن مخالفت می کردند. و می گفتند ثمره مبارزه های مسلحانه را از بین می برد. امام خمینی گفت که در نجف یک عده ای (مجاهدین خلق) پیش من آمدند که قران را به نفع خودشان تفسیر می کردند و از من خواستند مبارزه مسلحانه را مشروعیت بخشم! و تا آخرین روز هم حکم جهاد نداد. زیرا اصلا معتقد به مبارزه آنها نبود و می فرمود شوروی بدتر از آمریکا و انگلیس از هر دو پلیدتر و پست تر. بعد از پیروز یانقلاب ساکتین و منتقدین زبانشان باز شد! و حزب توده و مجاهدین خلق و چریکهای فدایی خلق و صد ها گروه وابسته شروع به عضو گیری کردند تا سهم خواهی خود را شروع کنند. عده ای هم مثل کیومرث فومنی ماهنامه گل آقا را به سبک توفیق راه انداختند تا با رژیم اسلامی مبارزه کنند. اما بعد ها همه اینها تبدیل به سوپاپ اطمینان شدند و ناچار راهی خارج گردیدند. مدتها در خارج بنام مبارزه به ازار جنسی و پر کردن توالت ها مشغول شدند و همه شکم یا زیر شکم را بهانه کردند و گرانی و غیره را مطرح نمودند. که امام خمینی فرمود اقتصاد مال خر است. یعنی خر هم به فکر شکم و زیر شکم است. از ان به بعد خارج نشین ها نیز تبدیل به سوفاف شدند. هرجا اسلام دچار نقص می شد و یا در امری کوتاهی می شد آنها می گفتند و رژیم فوری انها را ترمیم می کرد تا کل جهان واکسینه ، و حکومت واحد جهانی درست شد.
Counter-revolution Valve of Revolution
Fortunately, with the victory of the Islamic Revolution around the world, the counter-revolution has changed its nature and acts as a valve for the guarantors of the Islamic Revolution. So that these knots do not pile up. Of course, it was the same during the Shah"s time: poor Mohammad Hassan Tawfiq, he would go to prison and gather a lot of writers and publish Tawfiq magazine and newspaper, but in the end he would be fired! They named it with confidence, especially since recently a monthly magazine was published called Tawfiq, but it was mostly a porn letter! And it turned out that the stalemate of the struggle had been officially announced. Because there were four groups of anti-Shah groups: Europeans like Bazargan and Bani Sadr who had liberal ideas, the Soviets who had communist ideas like the Tudeh Party and the Chinese (Maoists) like Samad Behrangi and Ashraf Dehghan. And the Americans who were the MEK. The Mojahedin Khalq apparently chanted anti-American slogans, but when Vahid Afrakhteh executed the Americans, they rejected him and took refuge in the United States, changing his name to ideology. Abrashamchian transformed Maryam Azdanloo into Maryam Rajavi by donating his wife. And kiss his hands and face too! He encouraged others to divorce their wives to join Rajavi"s harem. With these descriptions, the stalemate of the struggles was announced from 1975, and one after another, the fighters went to Farah Pahlavi"s apparatus and became the Shah"s salary earner. Veta was the wedding of the Pahlavi regime in 1977, which even changed the date, and the calendar was changed from the solar year 1977 to the royal year 2536, and all new history was used to eliminate the meaning of the struggle against the monarchy. And for the last nail in the coffin, the fighters wrote an article against the clergy. Which all fighters confirmed. But Qom wanted to stand up. The struggle was purified and built on the ruins of repentant, disbanded and degraded groups. The fighters were all amazed or did nothing! That is, they did not believe in the popular movement. Or they opposed it. And they said it would destroy the fruits of armed struggle. Imam Khomeini said that in Najaf, some people (Mojahedin Khalq) came to me who were interpreting the Qur"an in their favor and asked me to legitimize the armed struggle! And he did not order jihad until the last day. Because he did not believe in their struggle at all and said that the Soviet Union was worse than the United States and Britain worse than both. After the victory of the revolution, the silent and the critics opened their mouths! And the Tudeh Party and the People"s Mojahedin and the People"s Fedayeen guerrillas and hundreds of affiliated groups began recruiting members to begin their quest for participation. Some, like Kiomars Foumani, launched the Gol Agha monthly in the style of Tawfiq to fight the Islamic regime. But later all this became a safety valve and they had to go out. For a long time, they were engaged in sexual harassment and filling toilets abroad in the name of fighting, and they used all the abdomen or lower abdomen as an excuse, and raised the issue of expensiveness and so on. As Imam Khomeini said, the economy belongs to the donkey. That is, the donkey also thinks about the abdomen and lower abdomen. From then on, the expatriates also became Sufas. Wherever Islam was flawed or failed, they would say, and the immediate regime would repair them so that the whole world would be vaccinated, and a single world government would be established.
صمام الثورة المضادة
لحسن الحظ ، مع انتصار الثورة الإسلامیة حول العالم ، غیرت الثورة المضادة طبیعتها وعملت کصمام لضامن الثورة الإسلامیة ، حتى لا تتراکم هذه العقدة. بالطبع کان الأمر نفسه فی زمن الشاه: مسکین محمد حسن توفیق ، کان یذهب إلى السجن ویجمع الکثیر من الکتاب وینشر مجلة وصحیفة توفیق ، لکنه فی النهایة سیُطرد! أطلقوا علیها بثقة ، خاصة وأن مجلة شهریة صدرت مؤخرًا باسم توفیق ، لکنها کانت فی الغالب رسالة إباحیة! واتضح أن جمود النضال قد تم الإعلان عنه رسمیًا. لأنه کانت هناک أربع مجموعات من الجماعات المناهضة للشاه: الأوروبیون مثل بازرکان وبنی صدر الذین لدیهم أفکار لیبرالیة ، والسوفییت الذین لدیهم أفکار شیوعیة مثل حزب توده والصین (الماویون) مثل صمد بهرانجی وأشرف دهقان. والأمریکیون الذین کانوا مجاهدی خلق. ویبدو أن مجاهدی خلق هتفوا بشعارات معادیة لأمریکا ، لکن عندما أعدم وحید أفراخته الأمریکان ، رفضوه ولجأوا إلى الولایات المتحدة ، وغیروا اسمه إلى أیدیولوجیة. حوّل أبراشامشیان مریم أزدانلو إلى مریم رجوی بالتبرع بزوجته. وتقبیل یدیه ووجهه أیضا! شجع الآخرین على تطلیق زوجاتهم للانضمام إلى حریم رجوی. مع هذه الأوصاف ، تم الإعلان عن مأزق النضالات منذ عام 1975 ، وتوجه المقاتلون الواحدة تلو الأخرى إلى جهاز فرح بهلوی وأصبحوا مصدر رواتب الشاه. کان فیتا هو حفل زفاف النظام البهلوی فی عام 1977 ، والذی غیر التاریخ ، وتم تغییر التقویم من العام الشمسی 1977 إلى العام الملکی 2536 ، وتم استخدام کل التاریخ الجدید لإزالة معنى النضال ضد النظام الملکی. وللمسمار الأخیر فی النعش ، کتب المقاتلون مقالًا ضد رجال الدین. وهو ما أکده جمیع المقاتلین. لکن قم أرادت أن تقف. تم تطهیر النضال وبنائه على أنقاض الجماعات التائبة والمنحلة والمنحلة. کل المقاتلین کانوا مندهشین أو لم یفعلوا شیئًا! أی أنهم لم یؤمنوا بالحرکة الشعبیة. أو عارضوا ذلک. وقالوا إن ذلک سیدمر ثمار الکفاح المسلح. قال الإمام الخمینی إنه فی النجف جاءنی بعض الناس (مجاهدی خلق) وهم یفسرون القرآن لصالحهم وطلبوا منی إضفاء الشرعیة على الکفاح المسلح! ولم یأمر بالجهاد حتى الیوم الأخیر. لأنه لم یؤمن بنضالهم على الإطلاق وقال إن الاتحاد السوفیتی أسوأ من الولایات المتحدة وبریطانیا أسوأ من کلیهما. بعد انتصار الثورة فتح الصمت والنقاد أفواههم! وبدأ حزب توده ومجاهدی خلق وفدائیی الشعب ومئات الجماعات التابعة فی تجنید أعضائها لبدء سعیهم للمشارکة. البعض ، مثل کیومارس فومانی ، أطلق جول أغا ??شهریًا بأسلوب توفیق لمحاربة النظام الإسلامی. لکن فی وقت لاحق ، تحول کل هذا إلى صمام أمان وکان علیهم إیجاد مخرج. ولفترة طویلة تورطوا فی التحرش الجنسی وتعبئة المراحیض بالخارج باسم الشجار ، واستخدموا کل البطن أو أسفل البطن ذریعة ، وأثاروا قضیة الغلاء ونحو ذلک. کما قال الإمام الخمینی الاقتصاد ملک الحمار. أی أن الحمار یفکر أیضًا فی البطن وأسفل البطن. ومنذ ذلک الحین ، أصبح المغتربون أیضًا صوفًا. سیقولون أینما کان الإسلام معیبًا أو فاشلًا ، وسیصلحهم النظام المباشر حتى یتم تطعیم العالم بأسره ، وتشکل حکومة عالمیة واحدة.
Counter-revolution Valve of Revolution
Heldigvis har kontrarevolutionen med den islamiske revolutions sejr rundt om i verden ændret karakter og fungerer som en ventil for den islamiske revolutions garanter, så disse knaster ikke hober sig op. Selvfølgelig var det det samme under shahens tid: stakkels Mohammad Hassan Tawfiq, han ville gå i fængsel og samle en masse forfattere og udgive Tawfiq magasin og avis, men i sidste ende ville han blive fyret! De navngav det med selvtillid, især siden der for nylig blev udgivet et månedligt blad kaldet Tawfiq, men det var for det meste et pornobrev! Og det viste sig, at kampens dødvande var blevet officielt annonceret. Fordi der var fire grupper af anti-shah-grupper: Europæere som Bazargan og Bani Sadr, der havde liberale ideer, sovjeterne, der havde kommunistiske ideer som Tudeh-partiet og kineserne (maoister) som Samad Behrangi og Ashraf Dehghan. Og amerikanerne, der var MEK. Mojahedin Khalq råbte tilsyneladende anti-amerikanske slogans, men da Vahid Afrakhteh henrettede amerikanerne, afviste de ham og søgte tilflugt i USA og ændrede hans navn til ideologi. Abrashamchian forvandlede Maryam Azdanloo til Maryam Rajavi ved at donere sin kone. Og kys hans hænder og ansigt også! Han opfordrede andre til at skilles fra deres koner for at slutte sig til Rajavis harem. Med disse beskrivelser blev kampens dødvande annonceret fra 1975, og den ene efter den anden gik kæmperne til Farah Pahlavis apparat og blev shahens lønmodtager. Veta var Pahlavi-regimets bryllup i 1977, som endda ændrede datoen, og kalenderen blev ændret fra solåret 1977 til det kongelige år 2536, og al ny historie blev brugt til at fjerne meningen med kampen mod monarkiet. Og til det sidste søm i kisten skrev kæmperne en artikel mod præsteskabet. Hvilket alle kæmpere bekræftede. Men Qom ville stå frem. Kampen blev renset og bygget på ruinerne af angrende, opløste og fornedrede grupper. Fighterne var alle forbløffede eller gjorde ingenting! Det vil sige, at de ikke troede på folkebevægelsen. Eller de modsatte sig det. Og de sagde, at det ville ødelægge frugterne af væbnet kamp. Imam Khomeini sagde, at i Najaf kom nogle mennesker (Mojahedin Khalq) til mig, som fortolkede Koranen til deres fordel og bad mig om at legitimere den væbnede kamp! Og han beordrede ikke jihad før den sidste dag. Fordi han slet ikke troede på deres kamp og sagde, at Sovjetunionen var værre end USA og Storbritannien værre end begge. Efter revolutionens sejr åbnede de tavse og kritikerne deres mund! Og Tudeh-partiet og Folkets Mojahedin og Folkets Fedayeen-guerillaer og hundredvis af tilknyttede grupper begyndte at rekruttere medlemmer for at begynde deres søgen efter deltagelse. Nogle, som Kiomars Foumani, lancerede månedlige Gol Agha i stil med Tawfiq for at bekæmpe det islamiske regime. Men senere blev alt dette til en sikkerhedsventil, og de måtte finde en vej ud. I lang tid var de engageret i seksuel chikane og fyldte toiletter i udlandet i kampens navn, og de brugte hele underlivet eller underlivet som undskyldning og rejste spørgsmålet om dyrthed og så videre. Som Imam Khomeini sagde, så tilhører økonomien æslet. Det vil sige, at æslet også tænker på maven og underlivet. Fra da af blev de udstationerede også Sufaer. Uanset hvor islam var fejlbehæftet eller fejlede, ville de sige, og det umiddelbare regime ville reparere dem, så hele verden ville blive vaccineret, og en enkelt verdensregering ville blive etableret.